۱۳۸۷ شهریور ۱۱, دوشنبه


خیلی بی حوصله ام. هر چقدر با خودم حرف می زنم نمی تونم خودمو متقاعد کنم. همه مشکل دارن. حتی مشکلات بیشتر از من. ولی نمی دونم چرا نمی تونم با وجود این مشکلها درست زندگی کنم. شاید انتظاراتم زیاده شاید... . گذروندن وقت به بی حوصلگی و بیهودگی بیشتر اذیتم می کنه. تلنبار کارها ی نکرده و درسهای نخونده. احتیاج به یک تلنگر، یک انگیزه خوب و طولانی مدت و شاید یک فکر آروم دارم که شروع کنم. خیلی از کارها به نظرم جذاب میاد ولی دست ودلم به کار نمی ره. شما فکر می کنین چی کار باید بکنم؟

۲ نظر:

ناشناس گفت...

عزیزم مشکل اینه که زیادی فکر می کنی

ناشناس گفت...

الان که ماه رمضان شروع شده، ماهی که خدا خودش سفره پهن کرده، هر چی می خواهی، از خدا بخواه.
بخواه که تمرکزت را دوباره به دست بیاری.
در ضمن یادت باشه که درست انجام دادن کارهامون، وظیفه ی دینی ماست؛ و کوتاهی و بازیگوشی و از دست دادن فرصت، گناهه. پس ما اگه می خواهیم از اون شخصیت های اسلامی باشیم که اگه امام علی(ع)، 40 تا از اونا رو دور و برش می داشت، می تونست حکومتش را بنا کنه، مثل مالک اشتر، باید تواناییهامون رو زیاد کنیم و در اموری که به عهدمونه، به بهترین نحو عمل کنیم؛ خصوصا در این دوره زمونه که تحصیل علم، یه جهاده.
پس باید از خدا در این راه و در تنظیم درست وقتمون کمک بخواهیم.
خدا همه ی ما را به راه راست هدایت کنه.